متن بی بحری
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات بی بحری
به یوسفِ چهرت گو،
دلی
زلیخایی
به عشقِ رُخت رفته،
به دامِ دروایی
بیا
و بکُش،
او را؛
و یا
بکِش،
سویش
سپاهِ نگاهت را؛
و وا کنابرویش،
از اخمِ غمی مبهم؛
که در نهانش هست
وَ ساغرِ مِهرش را،
نما،
از عشقت مست
زهرا حکیمی بافقی (الف_احساس)
بدان؛
رگِ رویایِ
دلی
هماره،
زار
نفَس،
نفَسش بیتاب
و میکند تکرار:
دمی،
به نگاهِ دل،
ببین
زلیخایت
گناه نکرده؛
که:
شدهست،
شیدایت
چو رفته سراپایش،
به غارِ تنهایی،
رها
بِنِمایَش،
از:
جهانِ رسوایی
بدم،
به نفَسهایش،
صفای رویایی
ببخش،
به بستانش،
گُلی
شکوفایی
زهرا حکیمی بافقی (الف_احساس)
در حال بارگذاری...