زیبا متن
add_circle_outline
search
menu
صفحه نخست
متن عاشقانه
متن زیبا
بیو
پیامک
متن آهنگ
ثبت نام
افزودن متن
کاربران فعال
جستجو
اپلیکیشن
درباره
پشتیبانی
جستجو
×
متن
متن آهنگ
الههی احساس
فشردهای از سرودهها و دل سرودههای زهرا حکیمیبافقی متخلص به: الههی احساس.
بی توجّه، گشته ای؛ باز این دلم، می تپد و/
جز تو بحرِ باورم را، شورش آموزی نیست/
بی تو در شهرِ دلم، مهرِ جهان سوزی نیست/
عشق هم، بی تو؛ گلم! «آشِ دهان سوزی نیست»/
زهرا حکیمی بافقی
کتاب نوای احساس...
متن زهرا حکیمی بافقی
بی ترحّم شد دلت، نسبت به دنیای دلم/
در سرای سینه ات، احساسِ دلسوزی نیست/
بی مروّت! کاسه ی خون شد دلم، از دستت/
جز همین خونِ جگر خوردن، مرا روزی، نیست/
زهرا حکیمی بافقی
کتاب نوای احساس...
متن زهرا حکیمی بافقی
بی تو در شبهای من ماهِ دل افروزی نیست/
بی حضورِ تو، مرا مهرِ جهانسوزی نیست/
بی وجودِ خیزشِ امواجِ بی تابِ عطش/
وجد و حالی در دلِ دیروز و امروزی نیست/
زهرا حکیمی بافقی
کتاب نوای احساس...
متن زهرا حکیمی بافقی
خدا را دوست دارم؛
زیرا،
بینهایت سخاوت دارد؛
بینهایت دریاست…
زهرا حکیمی بافقی، کتاب راز و نیاز....
متن زهرا حکیمی بافقی
خدا را دوست دارم؛
که به اندازه ی بینهایت،
به توان بینهایت،
مهربان و آبی است؛
آفتابی است؛
بسیار گرمایی…
زهرا حکیمی بافقی، کتاب راز و نیاز....
متن زهرا حکیمی بافقی
نگاه آبی آسمان را دوست دارم؛
وقتی:
در سحرگاهان راز،
با محبّت؛
با مهر،
اشکی از نور می بارد؛
و خدای را،
در باورم فریاد می سازد…
زهرا حکیمی بافقی، کتاب راز و نیاز....
متن زهرا حکیمی بافقی
من نوازش می کنم از دور،
با دستان گرم احساسم،
ابرهای سپید آسمان را…
زهرا حکیمی بافقی،
کتاب راز و نیاز....
متن زهرا حکیمی بافقی
من هر آن چیزی را که:
نمودی است از خلقت خدا،
دوست دارم:
جوشش هر موج،
در دل دریا؛
رویش هر گل،
بر دل صحرا؛
و تمام چمن زاران؛
سبزه زاران؛
رودباران؛
جوکناران…
زهرا حکیمی بافقی، کتاب راز و نیاز....
متن زهرا حکیمی بافقی
آب را دوست دارم؛
زیرا،
مهریه ی زهراست؛
و نمک را،
که: برکت خداست؛
و زمینی که در آن زندگی می کنم…
زهرا حکیمی بافقی، کتاب راز و نیاز....
متن زهرا حکیمی بافقی
سلام بر دلِ ربابِ نازنین؛ به اصغر و،
به اسوه ی شکوهِ صبر؛ زینب و، به اکبر و،
به هر کسی که از صفا، تپیده نبضِ بیعتش!
به هر دلی که از وفا، دمیده وردِ غیرتش!
زهرا حکیمی بافقی
برشی از یک مثنوی عاشورایی
(کتاب ققنوس احساس)...
متن زهرا حکیمی بافقی
سلامِ من رسان به آن عموی دشتِ نینوا!
ابوی فاضلِ حرم؛ رشیدِ صحنِ کربلا!
به آبِ تشنه ای که دل، دهد برای عاطفه؛
به دستِ نخلِ باورش؛ به قلبِ پای عاطفه...
زهرا حکیمی بافقی
برشی از یک مثنوی عاشورایی
(کتاب ققنوس احساس)...
متن زهرا حکیمی بافقی
دوای زخمِ قلبم و، شفای سینه ام، حسین؛
دمای مهرِ جانم و، صفای سینه ام، حسین...
زهرا حکیمی بافقی
بیتی از یک مثنوی عاشورایی
(کتاب ققنوس احساس)...
متن زهرا حکیمی بافقی
بگو هوای ابری دلم، پُر از تبِ غم است؛
کبوترِ وجودِ من، اسیرِ بندِ ماتم است...
بگو که خسته شد دلم، از این جهانِ چون قفس؛
به جز تبِ محبّتش، نمی تپد، در این نفس...
زهرا حکیمی بافقی
برشی از شعری عاشورایی
(کتاب ققنوس احساس)...
متن زهرا حکیمی بافقی
تو ای مسافرِ حرم! سلامِ دل، به او ببر!
به جز صفای سینه را، نخواهد این دلم، دگر؛
بگو برای دیدنش، به رنگِ خون شده دلم؛
به سانِ جامِ ارغوان؛ خُمِ جنون شده دلم!
زهرا حکیمی بافقی
برشی از شعری عاشورایی
(کتاب ققنوس احساس)...
متن زهرا حکیمی بافقی
فضای دشتِ نینوا، پر از نوای عاشقی است؛
نمای زخمِ کربلا، شکفته چون شقایقی است...
درونِ سینه ام تپد، تبِ حریم و حرمتش؛
«عریضه ای» ندارد این دلم؛ به جز، زیارتش...
زهرا حکیمی بافقی
برشی از شعری عاشورایی
(کتاب ققنوس احساس)...
متن زهرا حکیمی بافقی
صدای نوحه ها می آید ای دل!
غمی، در حسّ ما می آید ای دل!
سرای سینه ها آکنده از غم؛
شهید از کربلا می آید ای دل!
زهرا حکیمی بافقی
(کتاب دل گویه های بانوی احساس)...
متن زهرا حکیمی بافقی
چو شد پاره، دلی که: از عطش می سوخت،
نگاهِ حسّ جان را بر محرّم دوخت؛
یقینا هر که آزاده است، می داند:
حسین بن علی، آزادگی آموخت!
زهرا حکیمی بافقی
(سروده های عاشورایی)...
متن زهرا حکیمی بافقی
هوایِ گریه باز از نو، در عِین است؛
تمامِ قامتم، از غم، چو غِین است؛
گلِ احساسِ جان، گریان شده؛ چون،
عزای مردِ حق، مولا، حسین است...
زهرا حکیمی بافقی
(کتاب دل گویه های بانوی احساس)...
متن زهرا حکیمی بافقی
همه، احساسِ دل، پُرشور و شِین است؛
دوباره، ماتمِ مولا، حسین است؛
شده، سرچشمه های شادِ دل، خشک؛
چرا که، اشکِ غم، جان را، در عِین است...
زهرا حکیمی بافقی
(کتاب دل گویه های بانوی احساس)...
متن زهرا حکیمی بافقی
دمیده باز هم بوی محرم؛
شده جاری به هر جا اشکِ ماتم؛
گلِ احساسِ جانها گریه دارد؛
همه، گُلدشتِ دلها گشته دَرهم...
زهرا حکیمی بافقی (کتاب دل گویه های بانوی احساس)...
متن زهرا حکیمی بافقی
میانِ حسّ جان، مهرِ حسین است؛
شفاعت بخشمان، مهرِ حسین است؛
نمی ترسد، دل ار، لغزیده گاهی؛
چرا که، بیکران، مهرِ حسین است...
زهرا حکیمی بافقی
(کتاب دل گویه های بانوی احساس)...
متن زهرا حکیمی بافقی
به هر جان، بیکران، مهرِ حسین است؛
گلِ خورشیدِ جان، مهرِ حسین است؛
در اوجِ لحظه های سردِ احساس،
تبِ گرمایمان، مهرِ حسین است...
زهرا حکیمی بافقی
(کتاب دل گویه های بانوی احساس)...
متن زهرا حکیمی بافقی
در امواجِ دلم، بحرِ حسین است؛
گلِ احساسِ دل، بهرِ حسین است؛
تمامِ کربلای دشتِ جانم،
دمادم خانه و شهرِ حسین است...
زهرا حکیمی بافقی
(کتاب دل گویه های بانوی احساس)...
متن زهرا حکیمی بافقی
گفتی: اگر، مشتاقِ درمانی،
نگذار تا از درد، درمانی؛
چون پرتوی مهرت، مرا دل داد،
درمان شدم، با پرتودرمانی.
زهرا حکیمی بافقی
(۲۴ تیرماه ۱۴۰۳)...
متن زهرا حکیمی بافقی
گاهی باید:
سوار بر قایق شکسته ی آرزوها،
مرزهای بیکران بودن را،
با دستانی خالی پارو زد؛
و قاصدک زیبای امید را،
از سرای سینه،
پرواز نداد!
زهرا حکیمی بافقی
(کتاب صدای پای احساس)...
متن زهرا حکیمی بافقی
مرا شور بده، با تبِ نابِ جهشِ جان/
دلم را برسان تا تپشِ مهرِ فراوان/
به پرواز، درآور، گُلکِ قاصدکِ مهر/
بدم باز، به رگهای نفس، شورشِ پنهان/
شاعر:
زهرا حکیمی بافقی (الف احساس)
🦋🌸🌺🌸🦋...
متن زهرا حکیمی بافقی
خدایا آرزو دارم که بیماری نباشد/
دلی درگیرِ درد و بسترِ زاری نباشد/
اسیرِ غم نگردد هیچ، انسانی و هرگز/
چروکِ اخم، بر ابروی رخساری نباشد/
شاعر: زهرا حکیمی بافقی (الف احساس)...
متن زهرا حکیمی بافقی
گفتی که با تو دلم/ لبریزِ عاطفه اَست/
بودن، کنارِ دلت/ جانخیزِ عاطفه اَست/
از خاطرم نرود/ حرفی که گفته ای و/
گلهای سرخِ جنون/ بر میزِ عاطفه اَست
زهرا حکیمی بافقی
بندی از یک چهارپاره...
متن زهرا حکیمی بافقی
ای کاشکی، با دل بفهمیم این که بی شک:
با عشق، غرقِ گُل، فضای زندگانی ست!
در بسترِ همواره مهرانگیزِ احساس،
امّیدواری، جان فزای زندگانی ست!
شاعر: زهرا حکیمی بافقی (برشی از یک غزل)...
متن زهرا حکیمی بافقی
در اوجِ هوهوی هیاهویی هوس ناک،
«هو» را صداکردن، صفای زندگانی ست؛
در نغمه های«بغ بغوی» یک کبوتر،
«بغ» را نواکردن، بهای زندگانی ست!
شاعر: زهرا حکیمی بافقی (برشی از یک غزل)...
متن زهرا حکیمی بافقی
ادامه