من دلم بند دل توست ، خدا میداند گِل من جنس گِل توست،خدا میداند
ما هر دو آدم های از عشق ترسیده ای بودیم، که پشت دیوار بلند غرور سنگر گرفته بودیم! ما که هراس داشتیم از دوست_داشتن و دوست_داشته_شدن! ما که در لفافه حرف زدن را خوب بلد بودیم؛برای نصفه نیمه ابراز کردنِ علاقه مان! ما که هیچ خاطره مشترکی در پیاده_رو...