بعد از هزار سال اگر باز بینم ات همزاد من! همینم و عاشق ترینم ات
سلام ای عشق دیروزی، منم آن رفته از یادی… که روزی چشمهایم را، به دنیایی نمیدادی سلام ای رفته از دستی، که میدانم نمی آیی وَ میدانم برای من، امیدی رفته بر بادی به خاطر داریَم آیا؟ ،به خاطر دارمت،آری! سلام ای باورِ پاکی، که از چشمم نیفتادی تو در...
من خوب یاد گرفته ام تنها برای خود زندگی کنم! به همان اندازه می دانم ، زیستن برای دیگری هرز دادن خود است. اگر می بینی این روزها تورا زندگی می کنم ، بدان خود را درونت یافته ام ! چیزی مثلِ یک نشانه! مثلِ یک همزاد! و من از...
گله ای نیست من و فاصله ها همزادیم / گاهی از دور تو را خوب ببینم کافیست