بی رحمانه،ناگزیر باور کرده ام تو دیگر اینجا نیستی حالا از خاطره ی عزیز دست هایت در دست های بلاتکلیفم چیزی نمانده است جز شیشه ای بی عطر و عطری بی شیشه.