پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
در میان این حجم از اجتماع و هیاهودر درون اما هریک تنهاییمآدم هایی که یکدیگر را یک به یک دیگر از یاد برده اندآدم هایی که از آدم بودن فقط اسمش را به یدک میکشند و از رسمش چیزی را بلد نشده اندآدم هایی که دیگر نه شوقی انتقال میدهند و نه اشتیاقیآدم هایی که خسته ات میکنند از شوق رهاییآدم هایی که پرسه میزنند تا بر قلب پر از دردت لکه ایی هرچند ناچیز و سیاه اضافه کنندتا امیدت را ناامید کنند و هریک را زیر پای دیگری له کنندآدم ها خیلی وقت است...
ماها آدم های درد کشیده ایی هستیم، اما مسبب دردهای دیگرانم هستیم.زخم زبان خورده ایم، اما زخم هایی عمیق تر بر جان دیگران وارد کرده ایم .بی رحمی دیده ایم، اما دیگران را هم مورد بی رحمی قرار داده ایم.ما آدم هایی هستیم که زورمان به کسانی که علت حال بدمان هستند نمیرسد درعوض میخواهیم تقاص آن ها را از کسانی بگیریم که بی تقصیرند.حانیه آزرم...