متن حجت اله حبیبی

آدمی را
با لباس
نمی شناسند
خودت باش
تا فراموش نشوی .
حجت اله حبیبی

خاک
بر سر کردیم
شفاف ببینیم
زندگی را
غیر از آه و افسوس
چیزی
در خاطر ما نیست.
حجت اله حبیبی

آمدیم
برویم ،
لختی نشستیم
گذر عمر ببینیم
غرق شدیم .
حجت اله حبیبی

به هدف
نمی رسد
دستی که
دُرست
دست
نگیرد .
حجت اله حبیبی

سبقت ممنوع
من و تو نداریم
ما
شانه به شانه
ایم .
حجت اله حبیبی

بگذار
بگذرد
زندگی ای
که دنده عقب ندارد .
حجت اله حبیبی

سر به لاک خویش دارد
دختر
سر به زیر
آسمان .
حجت اله حبیبی

تلخ تر از نگاه هرزه
شیرینی
انتظار است .
حجت اله حبیبی

ما ز دنیا
یک طلب داریم
آن هم
روی توست.
حجت اله حبیبی

دلم
بند دلت ،
دلت
دلبند او شد .
حجت اله حبیبی

وقتی در دلت «جا می گیرم »
وقت صبحانه است
و مغازه تعطیل.
حجت اله حبیبی

هیچ کس برای «من» نمی شود
تو می شود شما....
حجت اله حبیبی

صبح
آغاز است
اما برای من
پایان
پایان ِکابوس های شبانه .
حجت اله حبیبی

زمان می گذرد
ولی
من
از تو
نمی گذرم .
حجت اله حبیبی

تو
هستی
در خیالم
شعرم
نوشته ها و کلامم
کاش
کنارم بودی .
حجت اله حبیبی

یک بار نشد
تا تو تلافی بکنی
آن نگاهی
که نگاهم
به نگاهت
افتاد.
حجت اله حبیبی

نگاهی ،
شکست دلم را
و اندیشه بُرد.
حجت اله حبیبی

وقتی
تو در چشمانِ خیسِ من نشستی
زیباترین
چشم
جهان شد .
حجت اله حبیبی

باد
زوزه می کشد
برگ
دست از دامن شاخه رها می کند ،
کی ؟
زندگی را دور گردنم می بافی .
حجت اله حبیبی

با نگاهت
آغاز کردم
می ترسم
روی گردانی
بمیرم .
حجت اله حبیبی

من و
تو و
غم ،
یکی اضافه است .
حجت اله حبیبی

قبل از تو
دلتنگی
«می رسد »
پاییز !
حجت اله حبیبی

چه بیایی ،
چه نیایی،
به تو
دل بسته
دلم .
حجت اله حبیبی

من
هیچ نخواهم
تو
که
باشی!؟
حجت اله حبیبی