متن لبخند تو

در برف، گرمیِ دل، قصه‌ی ما را نوشت
هر جرعه‌ی چای، به جان، فصلِ محبت سرشت

فنجانِ بعدی، به لبخندِ تو آغاز شود
ماجرای عشق، به تکرارِ همین راز شود

چایِ تازه‌دم، شبیه لبخند توست؛ گرم و آرام.

شب، پر از رازِ ستاره‌هاست
و دلِ من،
پر از نامِ تو.

هر قدم،
به سوی فردا می‌رود،
اما هر نگاه،
به سوی تو بازمی‌گردد.

اگر جهان،
به سود و زیانِ خویش مشغول است،
من به یک لبخندِ تو
تمام حساب‌ها را فراموش می‌کنم...

تو آرام باش…

جهان اگر بر دوش من هم

سنگ شود،

به لبخند تو می‌ارزد.

تو را که دیدم،
جهان از نو آغاز شد—
نه با انفجار ستاره‌ها،
بلکه با لبخندت،
که آرام‌تر از نسیم،
دل مرا لرزاند.

تو را که خواستم،
نه برای همیشه،
بلکه برای همین لحظه،
که قلبم بی‌تابِ بودنِ توست
در سکوتی که فقط عشق می‌فهمد...

آرامش یعنی
گره خوردن دستامون به هم
آرامش یعنی
تماشای لبخندت
آرامش یعنی
صدات،چشمات،بغلت
دلبر اصلا آرامش یعنی
وجودت یعنی داشتنت برای همیشه

خندیدی...
و جهان، جدی بودن را فراموش کرد.

شیرینی لبخندِ تو، در شطّ عسل نیست
معماری اندامِ تو، در تاج محل نیست

هر قطره باران
همانند لبخند تو زیباست
ای کاش هر روز و هر شب باران می بارید
تا زندگی ات پر از لبخند شود
و جایی برای اشک نماند 💧💧

فکر تو...

در سرم فکر تو بود.
که مرا خوابم برد.
و تو پیدایت شد.
مثل ان لحظه اول که نگاهت کردم.
همان قدر قشنگ.
به همان شیرینی.
با همان لبخندت.
که دگر باره ربودی قلبم.
طرح لبخند تو بدجور دلم را لرزاند.
و چقدر زود به لبخند تو محتاج...

معروف تر از
پسته ی خندان کویر است
لبخند تو
بر ساحلِ رویایی دریا .
حجت اله حبیبی

خلسه های
هر ساله ام
به یک
لبخند
تو
می ارزد

علیرضانجاری(آرمان)

خوش آن روزی که

زخم هایم

با نمک لبخند تو

تیمار شود

علیرضانجاری(آرمان)

شیرازِ چشمانِ تو را دوست دارم
و حافظ دستانت که عطرِ نارنجِ مشت هایم را می شناسد،

و شرابِ لبخند تو،
که مِی ریز است
تفألی بزن،
بخوان آن غزل شورانگیز را

لب به بهار گشوده دلم
تابِ بنفشه می دهد
طرهٔ مشک سای تو...

ارس آرامی

صبحِ من مزهٔ لبخندِ تو را کم دارد

ارس آرامی

لبخندِ تو را همیشه جانا عشق است
صبح آمده آن خنده ی زیبا عشق است

رخسار تو برده آبروی مهتاب
مهتابی و آن قامتِ رعنا عشق است

-بادصبا

بتاب
ای خوبِ من امروز
بتاب
چون آفتابی گرم
که بی تو
سرد و بی جان و پریشان، خاطرم این دَم
و خانه
خالی و دلگیر
و بی اندازه غرقِ غم
که قلبم می زند پَر در فرازِ آسمانِ بودنت اینک
بخند
ای خوبِ من امروز
که لبخند تو و...

عشق یعنی
زیباترین لبخند تو
نصیب آینه ای است
که چشمانِ من
برایت فراهم می کند :)

لبخند تو عشقیست که شکوفه میزند بر لبان من...

صبح به لبخند تو ساز دل من کوک شود


ای که لبخند گل و سبزه ز تو معتبر است

لبخند تو سرسبزتر از باغ بهار
با عشوه گری باز نسوزان دل یار
از جان و دلم عشق به تو می ورزم
باران شو و بر باغ دلم خوب ببار

کافه بود و من و تو، مهر به چشمان تو بود
فال دلدادگی ام در دل فنجان تو بود

چشم تو فرضیه جاذبه را ریخت بهم
شاخه ی سیب دلم دست به دامان تو بود

هوس بوسه ز رخسار تو افتاد به سر
لب گزیدم که لبم آفت ایمان تو...

نام تو مگر چیست؟ که شرط ضربان است
خونیست که در رگ رگ ابیات نهان است

از رایحهٔ عطر تو، قارونم و بی شک
هرم نفست گنج ترین گنج زمان است

لبخند تو مشهورترین سیب بهشتی ست
از طرح لب توست که حوا نگران است

تصویر دوتا مردمک چشم تو...

معتادم و
یک قرص لبخند تو
برای سه شبانه روز من کافی ست...