این موهای من است که گُل به گُل سفید شده اند نگاه کن هدیه های تو چگونه خود را از گوش های من حلق آویز کرده اند؟! از اول نیا مرا نخواهی شناخت.
آنقَدَر دیر آمدی تا عاقبت پاییز شد کاسه ی صبرم از این دیر آمدن لبریز شد تیر دیوانه شد ، مرداد هم از شهر رفت از غمت ، شهریور بیچاره حلق آویز شد