به حد دریا که عمیق است وخروشان .. عشقت در من در جریان است ...
من آن خاکم که روزی بستر رودی خروشان بود کنار چشمه بشکن بغض این ظرف سفالی را
جهان بهتر در دستان کودکان است...آینده مثل سیلابى خروشان به سمت کسانى مى آید که در نقطه اى از تاریخ مثل مسخ شدگان ایستا وامانده اند و بنیانشان را بر باد میدهد. جهان بهتر را کودکى میسازد که امروز استوار و متین به سمت آینده قدم برمى دارد. کودکى که...
می روی چون رود شب ها در خیال و خواب من ای خروشان روز ها کمتر تویی پیدا چرا؟