به یلدای دلم، خونین کبابم عزیزم نیستی و آنسوی آبم تکی سفره ام اشک و به آهه نوش تو گیرم و مست شرابم
چو یلدا گشته و یارم کجایی؟ نگویی رفته ای دیگر نیایی؟ به شوقت سفره یلدا بچینم ز سویت غمینم تا که بیایی