ذولجناح اسبی رسید و شیهه بکوی حرم کشید گرد و غبار و واهمه روی حرم کشید چشمان کودکان که پر از آه و ناله بود شطی ز اشک دیده بسوی حرم کشید خون می چکید از بدن پر شراره اش فریاد بی امان ز عدوی حرم کشید جامی ز خط...
افتادی از رو ذوالجناح رو خاک سرخ قتلگاه خیمه ها بی پشت و پناه وای عمو