متن کربلا
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات کربلا
السَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ
محرّم، آمد و،
چه عاشورای سرخی میتپد، از نو؛
به هردم؛
هرکجا؛
در کربلای شهر!
به غم کربلا و خونِ شهیدان تا به حال
سیهپوشیم داغ دیده ورنجان
سحرگه نامِ تو، «یا ثارَالله» بر لب
شیند حق چو نوری در دلِ اهل ایمان
تشنه حق ز آن عطش راه شهید
که آشناتر از او با غمِ راهِ یقین
زمین و آسمان خون گریه کردند از...
به نام عشق، به نام غیرت بینهایتش
که آسمان خجل است از شهامتش
عباس! ماه دلیر دلیران کربلا
در دست اوست پرچمِ صبح هدایتش
فرات، گریان وجود تشنهاش هنوز
که ره فرش بهشت شود از شهامتش
نگاهِ اوست تجلیِ تمام حق
زمین خم است به پای عدالتش
ز چشمِ او...
چو غیرت کربلا برخاست از خاکِ دل ایران
ز هر کوی و گذر، آید صدای هل ناصر مسلمان
به راه عاشقان آمیختهست این لالهزار امروز
که نورانی است وطن باز ز غیرتهای پنهان
چه میجویی نشان از رفتن و ایمان؟ بدان، ای دل
به هر چشمی حرم پیداست، به هر...
(اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یٰا اَبٰاعَبْدِاللّٰهِ الْحُسَیْن)
«مُحــــرّم»
یارب چرا که شیعه، سیهپوش و مضطر است
این ویل و وا ز چیست که در کوی و معبر است؟
این شیون و فغان که به هفت آسمان رسد
در ماجرای کیست که چون روز محشر است؟
این آهِ جانگداز، که سوزد تن جهان...
(اَلسّلامُ عَلَیْکَ یا اَبٰاعَبْدِاللّٰهِ الْحُسیْن)
«آوای عطش»
باز آوای غم انگیز عزا آید به گوش
این صفیر درد، از عرش عُلا آید به گوش
آمده ماهِ مُحرّم، ماه سوز و اشک و آه
ماه سرهایی که شد از تن جدا آید به گوش
بانگ «هَلْ مِنْ ناصِرٍ یَنصُرْنی» از سوی...
ای غم فرودآ کربلا اینجاست اینجا!
ای تشنگان عاشقی دریاست اینجا!
اینجا وضو با خون خود باید بگیرید
از جانگذشتن واقعا زیباست اینجا
خُم: تشنگی! می: درد! مستی: سرسپردن!
عباس(ع) صاحبمجلس و سقاست اینجا
اینجا برای خستهها آغوش باز است
عاشقنوازی دائما برپاست اینجا
پای دلت باید بیفتد تا ببینی...
دل گرفته ز دنیا، دل به ششگوشه بند است کجاست کعبهی دلها؟ حرم محراب زر است
هوای تربت پاکش چو نسیم بند است
نسیم کربلا معراج در ضریحش کمند است
چه هندسهست که عالم، در آن خلاصه شود؟ ششگوشه است، ولی عرش، به زیر آن روند است
من و غم...
نه اهل صحبت جمع ام ولی زره دلبستهام
به غمِ خاطرات خراب، رستهام
در سینهام زِ شوقِ حرم شعله میکشد
در آتشی که کربلا شد رهین راه
چشمم هنوز خیسِ نگاهِ عطشزدهست
لبتشنهام چو طفلِ حرم، در دلِ سراب
در هر نسیم، بوی محرّم رسیدهست
دل میرود به سوی حرم،...
بیدار شو، که وقت سحر گریه میکند
طفلی میان خواب خطر گریه میکند
در چشم او نه خواب، که دریا پر از غم است
در سینهاش تمام قمر گریه میکند
آیا کسی برای حسین آمده هنوز؟
از دور، "هل من ناصر" گریه میکند
آیینهی سکوت، به فریاد بسته شد
دل...
- حِسۍبَراۍِگُفتَنِ شِعرۍ جَدید نیست . . ៹
یِڪ مِصرَع ۅ خُلٰاصِہ دِلم تَنگ ِڪَربَلٰاست ࣫͝ . .❤️🩹🫀!″
دلنوشته🖤
کربلا نرفتن سخت است ودلگیر،گاهی می گویم کاش جای آن ها یی بودم که رفته اند یا عازم اند .وقتی خاطراه هایشان رامی شنوم
بغض گلویم رافشار می دهد ازاینکه نمی توانی چیزی بگویی
چون تجربه نکرده ای .درد فراغ داری گویی دلت کربلاست خودت درایرانی .ولی کربلا نرفته...
دوای زخمِ قلبم و، شفای سینه ام، حسین؛
دمای مهرِ جانم و، صفای سینه ام، حسین...
زهرا حکیمی بافقی
بیتی از یک مثنوی عاشورایی
(کتاب ققنوس احساس)
بگو هوای ابری دلم، پُر از تبِ غم است؛
کبوترِ وجودِ من، اسیرِ بندِ ماتم است...
بگو که خسته شد دلم، از این جهانِ چون قفس؛
به جز تبِ محبّتش، نمی تپد، در این نفس...
زهرا حکیمی بافقی
برشی از شعری عاشورایی
(کتاب ققنوس احساس)
صدای نوحه ها می آید ای دل!
غمی، در حسّ ما می آید ای دل!
سرای سینه ها آکنده از غم؛
شهید از کربلا می آید ای دل!
زهرا حکیمی بافقی
(کتاب دل گویه های بانوی احساس)
کربلا یعنی درس غیرت و ایثار
دل بسته به کنج حرمت حضرت باران
هر روز دعا با دل خون دیده ی گریان
قسمت نشد از قافله ی عشق عقب ماند
این زائر عاشق نرسیده است به مهران
اعظم کلیابی بانوی کاشانی
جان ما را غم این کرب بلا خواهد کشت
یا همین زمزمه و شور و نوا خواهد کشت
نذر کردم که پیاده بروم خدمت دوست
عاقبت حسرت این عشق مرا خواهد کشت
اعظم کلیابی
بانوی کاشانی
می شود چشمان من با دیدنت گریان شود؟
لحظه ای سیراب و روزی بر شما مهمان شود؟
ابر بی تابم که عمری حسرتت در سینه است
می شود بغض دلم در کربلا باران شود؟
بهزادغدیری
نهان گشته ی یاسین
مهتاب شب حادثه ها صحن سرایت
خورشید جهان همقدم حال و هوایت
پروانه ترین عالم هستی شده انگار
هر اختر چشمک زنی از قبله نمایت
تو آینه ی نقش پر از شوکت عشقی
دنیا شده لبریز تو و شور نوایت
ای اول نام تو نهان گشته...
این دشت بلاغرق به خون است
سرهای به نی چون ماه منیراست
این دشت بلا کرب وبلای حسین است
آن ماه منیریل ام البنین است
صدای نوحه ها می آید ای دل!
غمی در حسّ ما می آید ای دل!
سرای سینه ها آکنده از غم؛
شهید از کربلا می آید ای دل!
زهرا حکیمی بافقی،
کتاب دل گویه های بانوی احساس.
صدای نوحه ها، می آید ای دل!
غمی، در حسّ ما، می آید ای دل!
سرای سینه ها، آکنده از غم؛
شهید از کربلا، می آید ای دل!
زهرا حکیمی بافقی،
کتاب دل گویه های بانوی احساس.