جمعه , ۲۰ مهر ۱۴۰۳
دلنوشته🖤کربلا نرفتن سخت است ودلگیر،گاهی می گویم کاش جای آن ها یی بودم که رفته اند یا عازم اند .وقتی خاطراه هایشان رامی شنوم بغض گلویم رافشار می دهد ازاینکه نمی توانی چیزی بگویی چون تجربه نکرده ای .درد فراغ داری گویی دلت کربلاست خودت درایرانی .ولی کربلا نرفته می داند حال مارا.به راستی تانرفته ای نمی توانی درک کنی .ولی تصورشم هم زیباست.استرس رسیدن ،لحظه دیدار وتار شدن چشم هایت موقع دیدن دو ضریح مطهر تصورشم حتی اشک را درچشم آدم می اورد ....
دوای زخمِ قلبم و، شفای سینه ام، حسین؛دمای مهرِ جانم و، صفای سینه ام، حسین...زهرا حکیمی بافقیبیتی از یک مثنوی عاشورایی(کتاب ققنوس احساس)...
بگو هوای ابری دلم، پُر از تبِ غم است؛کبوترِ وجودِ من، اسیرِ بندِ ماتم است...بگو که خسته شد دلم، از این جهانِ چون قفس؛به جز تبِ محبّتش، نمی تپد، در این نفس...زهرا حکیمی بافقیبرشی از شعری عاشورایی(کتاب ققنوس احساس)...
صدای نوحه ها می آید ای دل!غمی، در حسّ ما می آید ای دل!سرای سینه ها آکنده از غم؛شهید از کربلا می آید ای دل!زهرا حکیمی بافقی(کتاب دل گویه های بانوی احساس)...
کربلا یعنی درس غیرت و ایثار...
دل بسته به کنج حرمت حضرت بارانهر روز دعا با دل خون دیده ی گریانقسمت نشد از قافله ی عشق عقب مانداین زائر عاشق نرسیده است به مهراناعظم کلیابی بانوی کاشانی...
جان ما را غم این کرب بلا خواهد کشتیا همین زمزمه و شور و نوا خواهد کشتنذر کردم که پیاده بروم خدمت دوستعاقبت حسرت این عشق مرا خواهد کشتاعظم کلیابی بانوی کاشانی...
می شود چشمان من با دیدنت گریان شود؟لحظه ای سیراب و روزی بر شما مهمان شود؟ابر بی تابم که عمری حسرتت در سینه استمی شود بغض دلم در کربلا باران شود؟بهزادغدیری...
نهان گشته ی یاسینمهتاب شب حادثه ها صحن سرایتخورشید جهان همقدم حال و هوایتپروانه ترین عالم هستی شده انگارهر اختر چشمک زنی از قبله نمایتتو آینه ی نقش پر از شوکت عشقیدنیا شده لبریز تو و شور نوایتای اول نام تو نهان گشته ی یاسینهرخاطره کرببلا چون و چرایتتو خون خدایی و خداوند تعالیتا روز قیامت شده مدیون بهایتبا خون تو جان در رگ ازادگی افتادای نبض بشر جوهر لاحول و ولایتهنگام رسیدن شدی آماده ی چیدنای سرخ ترین سیب...
این دشت بلاغرق به خون استسرهای به نی چون ماه منیراستاین دشت بلا کرب وبلای حسین استآن ماه منیریل ام البنین است...
صدای نوحه ها می آید ای دل!غمی در حسّ ما می آید ای دل!سرای سینه ها آکنده از غم؛شهید از کربلا می آید ای دل!زهرا حکیمی بافقی،کتاب دل گویه های بانوی احساس....
صدای نوحه ها، می آید ای دل!غمی، در حسّ ما، می آید ای دل!سرای سینه ها، آکنده از غم؛شهید از کربلا، می آید ای دل!زهرا حکیمی بافقی، کتاب دل گویه های بانوی احساس....
ای غم هر لاله ی پرپر سلام! ای سکوت گریه ی حیدر سلام! ماه نامت نور را تفسیر کرد بر تو ای از عشق تنهاتر سلام! خاک تا روزی که باشد کربلاست جاودان شد بغض پیغمبر، سلام! آسمان بوی غریبی می دهد بیت بیت شعر من با هر سلام...با لبان تشنه در آیینه هامی شوی دریا، تنِ بی سر سلام! ▫️شاعر: سیامک عشقعلی...
بانوی کاشانی:آب در آتش بیافتد شعله ورتر میشوددیدگانش از غم بی یاوری تر میشودکی بنوشد آب سقای وفادار حسینچون ببیند پیش چشمش غنچه پرپر میشود-اعظم کلیابی-بانوی کاشانی...
با مصرعی مصدع اوقاتتان شوم...حالم ز بعد کرببلا روبراه نیست(بهزاد غدیری)...
کربلایم آرزو بوددر خیابانهای تهران،در میان اَشک چشمان،با همه آفتاب سوزان کربلایم آرزو بودبا همه این چشم گریان،با همه غمهای دوران ، در میان جمع یاران کربلایم آرزو بوددر سرای جان جانان،در میان مهربانانبا همه دلهای نالان کربلایم آرزو بودبا همه این قلب سوزان،با همه آوای باراندر میان جمع مستان کربلایم آرزو بود. Instagram.com /sohrabipoem...
در عزایی کهماه طبل عزا شودملائک نوحه می خوانندستارگان سینه می زنندو ابرها می گریندکهکشان ها بیرق و کتل رابر فراز آسمان هابه اهتزاز در می آورندبه خورشید خبر دهیدصبح فردابا شال عزایش طلوع کندچون تمام عالمکربلا شده استمجید رفیع زاد...
سلام از من به دشت کربلای عشقمنم عباس! مرد باوفای عشق!سلام از من به مشک و نهر پر از خوندوباره عشق لیلا شد و من مجنونسلام از من به لب هایی که خشکیدندبه طفلانی که مثل بید لرزیدند!سلام از من به آن گهواره ی خالیو دلگیرم از آن مردان پوشالی!از آن هایی که بر ما راه را بستنداز آن ها که به ظاهر اهل حق هستند!حقیقت را چه بی شرمانه می کشتندو صاحبخانه را در خانه می کشتند!سلام از من به پرچم های غمگینیکه سرخ از درد شد با جهل...
آبی نیستابرهای دلتنگی بارورنددر کربلاغم می بارد...
زندگی اجباری ست، درد ما تکراری ست زخم ما هم کاری ست صاحبخانه جوابمان کرده ما فقط مهمانش تا سر این ماهیم روزمزدیم اما با همین دخل کم و خرج زیاد کربلا هم می خواهیم...
خدا کنه هر کی هر جایی که آرامش؛ دلخوشی داره و کنار اونی که عاشقشه تا ابد باشه مث پایین پات خوش به حال علی اکبرت ارباب ❤...
تازه رسیده از سفر کربلا سرتبین تن تو فاصله افتاده تا سرتبا پهلوی شکسته و با صورت کبودکنج تنور کوفه کشانده مرا سرتپیشانی ات شکسته و موهات کم شدهخاکستر تنور چه کرده است با سرت؟رگ های گردنت چقدر نامرتب استای جان من چگونه جدا شد مگر سرت؟این جای سنگ نیست، گمان می کنم حسینافتاده است زیر سم اسب ها سرت...باید کمی گلاب بیارم بشویمتخاکی شده است از ستم بی حیا سرتچشمان تو همیشه به دنبال زینب استتا اربعین اگر برود هر کجا سرتشاعر:...
ذولجناحاسبی رسید و شیهه بکوی حرم کشیدگرد و غبار و واهمه روی حرم کشیدچشمان کودکان که پر از آه و ناله بودشطی ز اشک دیده بسوی حرم کشیدخون می چکید از بدن پر شراره اشفریاد بی امان ز عدوی حرم کشیدجامی ز خط و خال گل سرخ روزگارنوشید و جرعه ای ز سبوی حرم کشیددر قحط آب و سجده خورشید راستینعطری ز سیب و لاله ببوی حرم کشیدبا کاکلی که غرقه بخون داشت ذولجناحنقشی به رمز و راز مگوی حرم کشیدفریاد بود و ناله که معصومی عاقبتبر چهره خاک غم...
من آمدم که تو را با سپاه و تیغ بگیرممرا به تیر نگاهی، تو بی سپاه گرفتی...
و هو بکل شی علیم یعنی تو از حال دلم خبر داری در کودکی به جای لالایی درد را در گوشمان زمزمه کردند ما فرزندان فریب خورده همان آسمانیم که باران را از لب هایمان دریغ کرد تلخ است لب کارون باشی و تشنه لب دخترکانمان را به عقد یزیدیان در می آورند و کاری از دستمان ساخته نیست اینجا به اسم دین تو مرگ را به خوردمان می دهند و ما هر روز تماشا می کنیم بریدن سر حق را تنمان غرق رد تازیانه حسرت و چشممان غرق خون این همان عاشورا نیست؟ یا که کربُبَ...
جوهر بارانبیهوده نیست اینهمه دیوانه ات شدنآتش به جان و واله و پروانه ات شدنعالم اسیر تاب و تب شرح آرزوستاز بامداد غمزه ی جانانه ات شدنای پادشاه تشنه لبان خود چه کرده ایبا عاشقان ساحت مستانه ات شدنوز عطر و بوی شربت اَحلی\ مِنَ العَسَلبا شهد جرعه جرعه پیمانه ات شدننازم تو را که جوهر باران دیده رابردی به فصل شبنم دُردانه ات شدنبعد از تو خاک بر سر دنیا کنم اگرحرفی زند ز حرمت کاشانه ات شدنبا ما که دل به مسلک و ک...
منم و عشق حسینی که محرّم داردمادری فاطمه و خواهر زینب داردسر که قابل نبُود جان بدهم در راهشچون برادر نبُوَد این همه حیدر داردمنم و شور علمداری عباس حسین(ع)آن که می گفت برادر بشود نور دو عینکُلُّنا عباس ماییم به زینب (س) سوگندچون دژی سخت نشینیم به دور حرمین... ... بهزاد غدیری (شاعر کاشانی)...
بیابان هم که باشی ،حسین آبادت میکند ،،درست مثل کربلا ...السلام علیک یا اباعبداللهسلام بر مولایم حسین (ع)...
در وادیِ تشنگان جز ایثار نبودبر عشق بجز عشق ، وفادار نبودچون کوه کنار علقمه با صد زخملب تشنه تر از میر علمدار(ع) نبود...
«یا حسین بن علیخون گرم تو هنوزاز زمین می جوشدهرکجا باغ گل سرخی هستآب از این چشمه خون می نوشد.کربلایی است دلم»...
مثل عباس کسی هست دلاور باشد، با همه تشنگی اش یاد برادر باشد...
بی دست کربلا دست مرا بگیر......
یک سینه پر از الم ، یک دشت خدایک سر ز سر جهان ، می گشت جدادر عالم و آدم خبری هست چنینیک سر کمر جهان ، کردست دوتا...
در محرّم، مردمان خود را دگرگون می کننداز زمین آه و فغان را زیب گردون می کنند گه به یاد تشنه کامان زمین کربلا جویبار دیده را از گریه جیحون می کنند...
ماه محرم آمد و دلها گرفتهدلها ز داغ غربت مولا گرفتهماه حسین بن علی باز آمد از راهعالم برای داغ او عزا گرفتهاشک ها در چشم و اندوهی به سینهدلها هوای کربلایش را گرفتهاشکی به پشت پلک هایم جمع گشتهکه گویا انس با عاشورا گرفته...
هر دم به گوش می رسد آوای زنگ قافله ، این قافله تا کربلا دیگر ندارد فاصله .حلول ماه محرم ، ماه پژمرده شدن گلستان فاطمه تسلیت باد ....
عاشورا هر روز در کربلای دلمان اتفاق می افتد.کوشش کنیم حسین دل، به دست یزید نفس، تشنه لب شهید نشود . . ....
ساعت عاشقی محبوب در راه نینواچشم به راه هرکه کاروان حسین را درراه دید ، بگویدبه او نینوا این آخرین منزلگه درحسرت دیدارش بسی بی تاب است...
تاسوعا روز علم بی علمدار تشنگی کنار رود پرآب نمادغیرت و مردانگی با تن شرحه شرحه ناامید نشد تا مشک آب پاره پاره شد اسوه مردانگی تا برزمین افتاد علم وعلقمه وکربلا شرمنده شد...
گریه اگر کنم همی، بهر تو گریه می کنمور نه ز دیده ام عبث، اشک رها نمی شودگرد حرم دویده ام، صفا و مروه دیده امهیچ کجا برای من، کرب و بلا نمی شودای بدن تو غرق خون، وی سر و روت لاله گونبا چه خضاب کرده ای؟ خون که حنا نمی شود...
من غلام نوکراتمعاشق کربلاتمتا آخرش باهاتمتو همونی که می خوامیدلیل گریه هامیتا آخرش باهامیعشق یعنی به تو رسیدنیعنی نفس کشیدن تو خاک سرزمینتعشق یعنی تموم سال و همیشه بی قرارم برای اربعینتآقای من زندگیم و دستت دادمتو این مسیر افتادمای عشق مادرزادم...
محرم، ماه ایثار و از جان گذشتگی است! ماه عشق و شور و فریاد است! ماه آمیختن با خون و آمیختن عشق است. محرم ماه قیام و پیام است که دل های شیدای نیکان و مشتاقان را به سوی مراد و محبوبشان معطوف می سازد، ایام حماسه و عاطفه با فرا رسیدن این ماه آغاز می گردد تا شیفتگان معرفت و عاشقان ایثار را با کاروان کربلا همراه و هم نوا سازد، تا شور و شعور عاشورایی، دیگر بار احیاء گردد و ارادت علاقمندان به سرور و سالار صاحب دلان فزونی یابد و روح انسانها از زندان نفس...
از زمین کربلا خورشید ها برخاسته ...عشق از قافله هفتاد و دو سر میخواسته ......
نیا کوفه آقاپیراهنِ تو میشه غارت آقاوای از کفن پاره پارت آقازینب میمونه و اسارت آقابا این روضه ها وای میریم کربلا وایمیگیم یا حسین وای میریم کربلا وایغمت درد بی درمونهاین کیست این این ذکر طوفانیست ایناین روح ربانیست این آیات قرآنیست این...
حسین من! محرم از راه می رسد، ماه محبت به تو، ماه دلدادگی به قافله ای که تو قافله سالار آنی، ماه محبت به مردان و زنان و کودکان این قافله. ماه میثاق و تجدید عهد با آنان که در این قافله اند و از انس به کمال لذت می برند و جز به بزرگی و هیبت و جلال خداوندی اندیشه ای ندارند.از دنیا و مال و منال آن رویگردان می شوند و هر آنچه را می بینند در پیش چشم آنان کوچک و ناچیز است و فقط به عظمت و جبروت خداوند در اندیشه اند.از هر آنچه مانع کمال بندگی و ت...
برای بارش رحمت خدا خدا کافی ستبرای عشق و جنون شهر کربلا کافی ستبرای بی خردان زرق و برق این عالمغبار چادر زینب برای ما کافی ستولادت حضرت زینب کبری مبارک باد...
اگر زینب نمی آمد چه میشد / بهار کربلا کامل نمی شداگر بلبل هوای گل نمی کرد / گل از بی حرمتی پژمرده می شدمحبت در کجا ابراز می گشت / پرستاری پرستاری نمی شدیازدهم دی ماه روز ولادت باسعادت الگوی پرستاران و روز پرستار مبارک...
خورشید به سوگ مصطفی میگرید…،مهتاب به حال مجتبى میگرید،…در مشهد دل چه کربلایى برپاست،….قومى به شهادت رضا میگرید…...
هق هق گریه هامغم توی نگامبه فدای آقام آقام آقام آقامتو نکردی ردمبه همه رو زدممیدونمخیلی من بدم بدم بدم...
خیلی دلم می خواست که بیام حرم پیادهدعوت نکردی من رو غم تو دلم زیادهحالا دارم می سوزم تو حسرت کربلادوباره قسمت نشد باز من جاموندم آقا...