نکاح آذر با حضرت پاییز را می بینی؟! ب گمانم برگ ها رقاصان دعوت شده اند...
در آشفتگی اندیشه ی خویش قدم می زنم تا تاریکی بی تو بودن را قدری روشن تر کنم. چراغ مهربانی ات در آن دور دست ها سوسو می زند اما همچون سرابی هیچ گاه به من نمی رسد... منطقه ی قلب تو را نمی دانم اما آب وهوای قلب من...