پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
می رود عمر ولی ، خنده به لب باید زیست!...
می رود عمرولیخنده به لب باید زیست!...
میتوان زیبا زیستنه چنان سخت که از عاطفه دلگیرشویمنه چنان بی مفهوم که بمانیم میان بد و خوبلحظه ها میگذرندگرم باشیم پرازفکر و امیدعشق باشیم وسراسرخورشیدزندگی همهمه مبهمی از ردشدن خاطره هاستهرکجاخندیدیم هرکجاخنداندیمزندگانی آنجاستبی خیال همه تلخی ها...