دوست داشتن
چکانیدن سنگ
بر کلیه های
پنجرهای
در شب نیست
نه صدایی دارد
نه شکستنی را خبر میدهد
مثل نفوذ سربازانِ باران
در ریشه ی دیوارهای شهر
تو در سایهام راه میروی
و من
باد را
روی شانههایت بازجویی میکنم
دوست داشتن
یعنی بگذارم خیابانها
صورتِ تو را بیاموزند...