می گویی که طرز تفکر من را نمی توان پذیرفت. فکر می کنی که اهمیتی می دهم؟ کسی که طرز تفکری را برای دیگران اتخاذ می کند، بی شک احمقی بیچاره است.
اگر کسی بتواند ذهنش را به کنترل درآورد، می تواند راه آرامش را بیابد، و تمام حکمت و فضیلت به سمت او روانه خواهد شد.
خوردن اسپاگتی وقتی می تواند موفقیت آمیز باشد که آن را مثل یک جاروبرقی فرو ببری!
دانش واقعی این است که میزان نادانی خود را بدانی.
خودت را از بردگی ذهنی رها ساز.
ایده ها آسان هستند؛ اجرای آنها دشوار است.
خداوند مثل خورشید است. وقتی خورشید می تابد، برای همه می تابد. خداوند برای همه است.
از نامتعارف بودن عقایدت نترس، چرا که هر عقیده ای که امروز مورد قبول است زمانی نامتعارف بود.
کسانی که خود را از افکار رنج آور رها سازند، به آرامش واقعی خواهند رسید.
برای من اهمیتی ندارد که آنها ایده مرا دزدیدند... مهم اینست که آنها هیچ ایده ای از خود ندارند.
یک قانون برای صنعتگر وجود دارد و آن اینست: محصول با بهترین کیفیت ممکن را با کمترین هزینه ممکن بساز، و بالاترین دستمزد ممکن را پرداخت کن.
تراژدی زندگی اینست که ما خیلی زود پیر می شویم و خیلی دیر عاقل.
اگر شما به آغاز موبایل، لپ تاپ یا هر تکنولوژی جدید دیگری فکر کنید، همیشه اولش گران بودند.
رنج به گستردگی انسان هاست. هر کس همانطور عذاب می کشد که می تواند.
برند برای یک کمپانی مثل شهرت برای یک شخص است. شما شهرت را با تلاش برای انجام درست کارهای سخت بدست می آورید.
من مشاهده کرده ام که برای موفق شدن در جهان، باید مثل یک احمق به نظر برسی ولی عاقل باشی.
وظیفه حکومت این نیست که فقط عسل داخل فنجان بریزد، بلکه بعضی وقت ها هم باید داروی تلخ ارائه دهد.
من فکر می کنم این اشتباه است که هیچوقت بیرون از خودت، به دنبال امید بگردی.
فقط چون که چیزی هنوز انجام نشده به این معنی نیست که نمی تواند انجام شود.
برای اینکه دشمن خود را بشناسی، باید دشمن خودت شوی.
همانطور که انسان تمایل ندارد در جسمی غیر از جسم خود باشد، ملت ها نیز دوست ندارند تحت حکومت ملت های دیگر زندگی کنند، هر چقدر هم ملت دوم اصیل و باعظمت باشد.
اشک ها، زبان خاموش غم هستند.
تا آنجا که می توانی اشتباه کن. یادت باشد، اینگونه است که به موفقیت می رسی.
سرشت انسان اساسا شریر نیست. هرگز نباید از سرشت انسان ناامید شد.