چشماتو به روی من نبند زخماتو خودم می بندم بخند آه بکش ولی بمون که همین آه دلگرمیمه دست به پهلو توی خونه که میری راه دلگرمیمه دنیام فاطمه میخوای داد بزنم تا همه بشنون تنهام فاطمه نمیتونم بایستم از بعد اون روز رو پام فاطمه می بینی تو جوونی...
میخوام بمیرم میون سینه زنی کفن نمیخوام آخه تو بی کفنی وقتی مُحرّمت میاد دیگه چه جای شادیه وقتی که سر نداری تو سر به تنم زیادیه ای سلطان کربلا ای سلطان کربلا منو ببر منوببر ایوان کربلا...