من چنان آینه وار در نظرگاه تو ایستاده ام که چو رفتى زِ بَرم چیزى از ماحصل عشق تو برجاى نماند در خیال و نظرم غیر حزنى در دل غیر نامى به زبان
تو کجایی ؟ در گستره ی بی مرز این جهان تو کجایی ؟ من در دوردست ترین جای جهان ایستاده ام کنار تو من ایستاده ام برای تو تو کجایی ؟