شب و بیداری شانه مردانه عشق دیروزم تو نمی خواهی من و جام می مست و دیوانه ولی شعرم را تو نمی خوانی شدی بیگانه تو چه می فهمی غم و اسرار از دل دیوانه تو نمی فهمی شمع چرا میسوزد و میمیرد پای پروانه