پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
شب و بیداری شانه مردانه عشق دیروزم تو نمی خواهیمن و جام می مست و دیوانه ولی شعرم را تو نمی خوانیشدی بیگانه تو چه می فهمی غم و اسرار از دل دیوانهتو نمی فهمی شمع چرا میسوزد و میمیرد پای پروانه...