شب پرستاره، آغوشِ آبیِ مهربان،
من و انعکاسِ خود در آینه ی جهان.
سیارات، گویی مرواریدِ درخشان،
در تار و پودِ مخملِ آسمان.
کهکشان ها، قصه هایِ ناگفته،
نقشِ رمزآلودِ بر بومِ هستی نگاشته.
لباسِ زردِ من، خورشیدِ تابان،
در رقصِ نور و سایه، شاد و خندان.
موهایِ بنفش، رنگین...