متن شهادتحضرتزهراسلاماللهعلیهاتسلیتباد

مظلوم. تر. از،فاطمه باشد حیدر
مانده است نگاهش چه غریبانه به در

این داغ چه کرده است علی را که چنین
بر چاه کند ناله دلیر خیبر

بانوی کاشانی
اعظم کلیابی

خلقی ز کرامت شما میگویند
تسبیح تو را ارض وسما میگویند


ای فاطمه صاحب اختیار محشر
از لطف تو در روز جزا میگویند


اعظم کلیابی
بانوی کاشانی

قدری بمان ای سوره قدرم که قدرت را
من دانم ای آیات حق بر روی لبهایم

ای روشنای کهکشان شان نزول نور
ای لیله الاسرا بمان مهتاب شبهایم

اعظم کلیابی بانوی کاشانی

مادر  که ازدنیا نباید سیر باشد
در عنفوان زندگانی  پیر باشد.
هجده بهار از عمر زیبایش  گذشته
گل میشود از بوستان دلگیر باشد؟

در راه رفتن دست بر زانو بگیرد
چون کشتی طوفان زده پهلو بگیرد
درهر نفس ذکر لبانش یاعلی بود
زهرا که از مولا نباید رو بگیرد

با...

حضرت زهرا س شهادت
طلیعه فاطمیه

باز هم دل، بی قرار روضهٔ مادر شده
باز حرف صورت و سیلی و میخ در شده

بازهم آتش به جان ما رسیده از دری
کز غم سوزاندنش چشم دو عالم، تر شده

حرف، حرف بغض و کینه از علی بوده فقط
آتشی کز...

چادرت وقتی یهودی را مسلمان می کند
یک نگاهت عالمی را مثل سلمان می کند

نوکرانت جای خودآنها که صاحب منصبند
بلکه مور خانه ات کار سلیمان می کند