از تو میگویند تمام خیابان های شهر آمدی آسمان عاشق شد .. بارید... پاییز آمد.. برگ ریزانی شد از واژه های عشق عاشقانه به اغوش کشیدی نمانده و رفتی من ماندم و عطر نفسهایت
خزان دختری پیچیده در حریری رنگی با ملودی خوش برگ ها ارام میرقصد در باد با نجواهای عاشقانه