میدانی دلم میخواهد متفاوت تر از دیروز دوستت داشته باشم مثلا یک روز فقط صدایت را فردای همان روز فقط چشم هایت را روز دیگر چهارچوب آغوشت را واای از جمعه جمعه ها از سر صبح تا خود شب فقط لبخند مردانه ات را ... سوگل علیزاده
من... جغرافیا را در رقص اندام تو فهمیده ام
من هیچ فرقی با هیتلر موسیلینی ... ندارم وقتی تو را دوست نداشته باشم جهانی را کشته ام
خواستنت ! گلیمی بود که همیشه پاهایم از آن بیرون می زد...
دیگر دوستت ندارم می خواهم از تو بدم آید! آخر مگر نشنیده ای که می گویند "از هرچه بدت آید سرت آید" این چنین اگر که باشد به سرم می آیی؟