آرزوم داشتن فرصتیست برای پیر شدن با تو
میدانی دلم میخواهد متفاوت تر از دیروز دوستت داشته باشم مثلا یک روز فقط صدایت را فردای همان روز فقط چشم هایت را روز دیگر چهارچوب آغوشت را واای از جمعه جمعه ها از سر صبح تا خود شب فقط لبخند مردانه ات را ... سوگل علیزاده
میانِ چهارچوبِ امنِ آغوشِ مردانه ات می شود یک دلِ سیر تمامِ پاییز را عاشقی کرد...
همین که تو مرا تا بی نهایتِ این عشق دوست می داری حال دلم را عجیب خوش می کند... سوگل علیزاده
میانِ تمامِ مادرانه هایت یک دنیا عشق موج میزند بخند که دیدنِ طرحِ لبخندت به این زندگی جان میدهد ...
چه خوب شد که تو با قلبِ قشنگت شدی قسمتِ من
به زندگی رنگ میده قلب مهربونت
برای من لبخندت چشم نوازترین منظره ی دنیاست... وقتی میگویم نگاه ت را به دوربین بده، حالا بخند بی وقفه بخند تو فقط برایم بخند من خودم از هزاران زاویه ثبتش میکنم...
عشق تو مثل عطر بهار نارنج وسط اردیبهشت میمونه به همون اندازه دلچسب اصلا یه حس خوبی بهم میده
صبح که میشود، قلبم را از نو برای کنار تو تپیدن کوک میکنم و این یعنی خودِ خودِ زندگی..
زندگی آری همان شیرینی لبخند توست پشت میز کوچکی انتهای کافه ی لبهای تو
ای من به فدای اون همه ناز نگاهت دلبر
میانِ چهارچوبِ... امنِ آغوشِ مردانه ات... می شود یک دلِ سیر... تمامِ را عاشقی کرد...