بعد تو عقلم به چشمم دیگر اطمینان نکرد هیچ کس را دیگر این دل در خودش مهمان نکرد تا به دست آوردمت از پا درآوردی مرا حمله ی چنگیز هم اینگونه با ایران نکرد آمدی آتش به جان خانه ام انداختی آنچه کردی با من اسرائیل با لبنان نکرد موج...
از سالهای سرد بی تحویل می آیم از شعرهای تا ابد تعطیل می آیم من اولین مرگ جهان را خواب می بینم از - ترس مردن در تن هابیل - می آیم گاهی تصور می کنم زهری پر از بغضم یعنی به ضعف کهنه ی آشیل، می آیم! روز تولد...
من، آدمم! با آرزوی زندگی کردن مهلت بده! آقای عزرائیل! می آیم!