ای بی خبر از حال من .... خون میچکد از بال من...
چشمای تو تعریفی از زیبایی بی حد و مرز زیبایی تو فرصت نمیده نگاه من جز تو رو ببینه
ما از این شهر غریبه بی تفاوت کوچ کردیم از رفیقا زخم خوردیم تا یه روزی بر نگردیم خونمون رو دوشمونه ما یه آه دوره گردیم ما واقعا با هم چه کردیم...