شنبه , ۳ آذر ۱۴۰۳
اصلا به درد هیچ غلامی نمیخورَدمعشوقهای که واردِ دربارِ شاه شد......
بیعانهٔ هزار غلام است خندهاتصد بار بندهٔ لب پر خندهات شوم...
غلام دولت آنمکه پای بند یکیست...
گل در بر و مِی در کف و معشوق به کام استسُلطان جهانم به چنین روز غلام استگو شمع میارید دراین جمع که امشبدر مجلس ما ماهِ رُخ دوست تمام است...