شنبه , ۳ آذر ۱۴۰۳
هر بار عقلم قدرت تصمیم گیری رو داد به دلم ، دلم را میشکوندن که مبادا سربازی وزیر بشه ، غافل از آنکه دل من شاه بود ، هر کس رو پناه داد بهش ضربه زد...
درد بی درمان درد نیست گاه پاره ای از تن است گاه پاره ای از روح گاه اسم من است همان اسمی که صدایش نزدی و لک میزد برای اینکه بشنود درست است نام من استلحظاتی که هیچکس کنارم نبود ومن با اینکه فقط خود را داشتم خودم را اذیت میکردم آنقدر که گاهی دلم میخواست نفس هایم را قطع کنم خسته میشدم از خودم اما من هم می گذرم عوض میکنم نامم را از دردبی درمان فقط جایش مانده اسم من زخم است زخمی که عالم و آدم ها بر روی آن نمک می پاشد زخم می ترکد اما وان...