خسته از همهمه ی مرغان دریایی نور فانوسی به گل نشسته است در ساحل متروک ام
من از این جا خواهم رفت و فرقی هم نمیکند که فانوسی داشته باشم یا نه کسیکه می گریزد از گم شدن نمیترسد…