متن فیروزه سمیعی
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات فیروزه سمیعی
تو مرا از یاد خواهی برد
آنچنان که جاده مسافرانش را
دردها
اشک ها
عشق را
از یاد خواهی برد
هر چند
نام تو را بارها
در ناخودآگاه حافظه ام خوانده ام
تو می روی
بی آنکه برگردی
و فراموش خواهی کرد
در کدام شب
تو را بوسیده ام......
......فیروزه...
.. به تو فکر می کردم
باران تندی گرفت
و سقف خانه دلش لرزید
نگاهم
پنجره را شکست
نیامدی
پل را سیل برد...
.......
فیروزه سمیعی
ستاره ی نگاهت
سوسوی بی رمق شبتابی است
که دل هیچ شبی را روشن نمی کند...
..... فیروزه سمیعی
برای درخت کافی بود سایه داشته باشد
و برای سایه همین بس که دیواری
برای دیوار پنجره ای
و برای پنجره گلدانی
و برای گلدان
چشمانی که او را بشنود
چشمانی که نشنید
گلدان پژمرد
پنجره بسته
دیوار آوار شد
سایه مُرد
و درخت خشک شد
ببین
چشمانی جان می...
دلتنگ کوچه های بیقرار
و زنگ های فرار
از دیوار کوتاه بچگی می پرم
کفش هایم کو
می خواهم بدوم تا آن سر دنیا
زنگ تمام خانه ها را بزنم
و روی دیوار ها را نقاشی بکشم
..
اصلا می خواهم سوت بزنم
از درخت بالا بروم
و بادبادکت را...
سلام از مطلع آفتاب
تا ادامه ی پرواز در انتهای زمین
وقتی خورشید عاشق می شود
بر راهزنی ماه
دنیا سمفونی عاشقانه هاست
در یک بیدار باش....
..... فیروزه سمیعی
این روزها چشم ها؛ دروغگوهای ماهری شده اند
.... از این چشم به آن چشم اعتماد نیست ...
........ فیروزه سمیعی
تماشاگه رازست چشمه سار خورشیدت...
من شب تاریک چشم به راه طلوع توام...
..... فیروزه سمیعی
تا قیامت در سرم طوفان نوح پیچیده است
این چه رستاخیز پنهانی و شورش خیزی است
......
فیروزه سمیعی
تو سکرت قلب منی
عشق تو وای فای منه
کجا برم تب بکنم
روی لبات نام کنه
......فیروزه سمیعی
هر وقت خواستم برم
بگو نرو ....
اینجوری می فهمم ، معنی دل بریدن وو ...
..... فیروزه سمیعی
قبل از
همه ی معشوقه هایت
به تو ایمان آوردم
قبل از آفتاب گردانها
به آفتاب
قبل از معبدهای کهن
به خدایان
و خواب نیلوفری مرداب
در لالایی ماه چهارده
من
با شط جلیل شب
با بیدارى زنجره ها
با بیخوابى اختران
به تو ایمان آورده بودم
اى پرنیان نوازش...
من، پشیمانم با دو صد داغ توبه، به پیشانی
با مستی خماری عجین گشتم، توبه چه می خوانی؟!🍷
........
فیروزه سمیعی
نرگس فتان دلدار و خراج طره ی یار ☘️
چه تاراج شیرینی ست که بی مضاف ندهند...☘️
فیروزه سمیعی