قبله گم کرده ام و نیست مرا قبله نما قبله ام باش که دل سمت تو مایل شده است -اعظم کلیابی -بانوی کاشانی
خدایا دلم به سان قبله نماست ؛ وقتی عقربه اش به سمت “تو” می ایستد ، آرام می شود …
درگیر تو بودم که نمازم به قضا رفت در من غزلی درد کشید و سر زا رفت سجاده گشودم که بخوانم غزلم را سمتی که تویی عقربه ی قبله نما رفت