دوش گفتم ساقیا امشب چه داری؟ گفت زهر گفتم کج کن قدح را...دید می نوشم،نریخت!
مجنون را میگفتند که : «از لیلی خوبترانند ، بر تو بیاوریم؟» او میگفت که : «آخر من لیلی را به صورت دوست نمیدارم ، لیلی صورت نیست. لیلی به دست من همچون جامی است ، من از آن شراب مینوشم. من عاشق شرابم و شما را نظر بر قدح...
گنجایش دیگری ندارد دل من همچون قدح شراب لبریز توام