قفل قلبم وا شد / عشق تو دوا شد / با یه لبخند / در دل طوفانی به پا شد
نه به دست کلید بیانداز نه به گردن قُفل نگاه تو لِنگه ندارد
نشانی قلبت را هرگز از یاد نبرده ام فرسنگها هم دور باشی هوایت که به سرم بزند می نشانمت… کنار رویا هایم دستهای دلواپسی ام را قفل میکنم به بودنت… تو… همان جان منی… که گاهی می رسی به لبهایم….
روزگاری است که دنبال کلیدند همه تو، ولی قفلتر باش مرا