متن عاشقانه کوتاه
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات عاشقانه کوتاه
کاش یارم، از سفر برگردد و،
شورشی دیگر بگیرد باورم!
چه خوش رسید شعر تو به چشمههای جانِ من
که واژه واژهاش پُر از ، نسیمِ آشنای توست...
در جدال عشق و منطق، منطق از بی منطقی
این دل دیوانه را هر شب شماتت میکند
عشق تو مثل نفس کشیدن است،
بیصدا ولی برای زنده ماندن ضروری..."
امان از زلف مشکینت.
که میگیرد ز تن، جان و دل و دین را.
به وسعتِ ویرانیِ دلم بنا کردی...
که عشق، خانه که نه، آسمان میسازد
مینویسه : بیداری؟
ولی باید بخونی : بهت احتیاج دارم.:)
آسمان چشمانت همچون آسمان ابری اخم کرده بی باران است
گمان میکرد ما را در دام چشمانش گرفتار کرده،
نمیدانست خود ما دام چشمانش را برگزیدیم.
فرهاد میدونست کوهو نمیشه کند
ولی فقط میخواست از اسمش کنار شیرین یاد شه¿
تو همه بود و نبود واژه های بی پایان احساس منی در رج به رج زندگی ام
غصه های کات دار و سرکشت سمت من است
شادی بعد از گُلَت را با که قسمت می کنی...!؟
دوست داشتن تو،
پر تکرار ترین چیزیست که خسته کننده نیست.
قلب خود گم کرده ام،
در یک نگاه
در یک نظر
در چشم تو
باشد تا تورا با ناکامی بجویم
عاقبت جوینده یابنده بود
تو ای تنها دلیل و آخرین شوق نفس در تن.
بیا تا آخرین لحظه کنارم باش و یارم باش.
بعد از جنگ من دیگر سرباز نبودم، من باغبانی شدم که برای یک لبخند تو، هزار بهار کاشت.
چشم او.
ساکن دلم است و بس.
طعم شیرین لبهای تو را نچشیدم تا به حال.
اما میدانم مزه ی جان میدهد، لبهایت.
درونم مثل آواری فرو ریزد از آن روزی
که چشم از من بپوشانی
و روی از من بگردانی
با تیرِ نگاه تو گرفتار شدم همچو شکار
صید پابندِ تو را مرگِ دو صدباره روا نیست