یکشنبه , ۴ آذر ۱۴۰۳
دلم گرفته دوباره برای بعضی هانمی رود ز سر من هوای بعضی ها به ماه گفت شبی ، آفتابگردانیبرو که پُر شدنی نیست جای بعضی ها چی ام؟ نوار سیاهی به روی قاب زمانپُر است حافظه ام از صدای بعضی ها غریب چون پسر نوح ، رانده از هر سونبود پشت سر من دعای بعضی ها شکوه مجلس شادی من نشد احدیمنی که کشته شدم در عزای بعضی ها درآغُل منِ چوپان عزا و عید یکی ستبه هر بهانه دلم شد فدای بعضی ها بهای فرش دلم چون فزون شود چه غمی ...