متن آفتابگردان
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات آفتابگردان
پوست تخمه ها
آفتابگردان ها را
پای مترسکِ مصلوب کشانده است
بینوایان نمی دانند
کلاغ کیست
آفتاب کجاست
«آرمان پرناک»
من،،،
آفتابگردانم!
وقتی خورشید من نباشد
دل به هیچ چراغ هرزه ای نمی بندم!
-لیلا طیبی (رها)
چشمانش می چرخد به
دنبال نور تا فرزندانش
را بزرگ کند
آفتابگردان حیاطمان را می گویم...
(فروغ گودرزی)
دیده ات فروزان از کنج غم و اندوه دلم
تا چه روی نگاه پشت ره توست از تنم
هر آن جا رود خورشید دل آفتابگردان می رود پی اش
امان از لجبازی خورشید می کِشد ریشه از وجود زنده اش
گاه خیره و مبهوت به دل آفتابگردان
گاه آفتابی و...
ای بهارم
وقتی از راه می رسی،درختان سیب
شکوفه نثارت می کنند وگل های آفتابگردان از خورشید جمالت می چشند
آسمان از شوقت می گرید و زمین با یادت بارور می شود
به راستی چقدر خوش قدمی که تمام خوبی ها را به همراه داری.
پس من چگونه عاشقت نباشم...
تو خورشیدی ومن آفتابگردان
تا می خواهی مرا بگردان،اماترکم مکن،که بی تو می شکنم در خویش
بی هیچ گل وبرگ و دانه ای....
- خوبم، تو چطور؟!
خوبم؛
شبیه فانوس کنج انباری،
که دل پری از لامپ ها دارد
خوبم،
شبیه گلدان کنار پنجره
که با حسرت
گل های آفتابگردان مزرعه را نگاه می کند
خوبم؛
شبیه قایقی پیر
در خشکی
که می داند دیگر به آب نمی اُفتد
خوبم؛
شبیه کاسِتی
که...