متن محمد رضا کاتب
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات محمد رضا کاتب
مگر آدم تا کی قدرت دارد فرار کند؟ فرار سخت تر از جنگیدن است. / محمد رضا کاتب / برشی از رمان رام کننده /
وقتی آدم با خودش بدون دردسر می تواند حرف بزند ، شاید بی مغزی باشد به کس دیگری رو بیندازد و بهش چیزی بگوید و به خاطر یک جمله که گفته و شنیده آن همه زجر بکشد. / محمد رضا کاتب / برشی از رمان رام کننده /
تله ها ، انسان را به جاهای رفیع و بلند مثل کوه ها می رسانند . اما خیلی زود می فهمی در آن جای رفیع ، بالای آن کوه لعنتی تنها و خسته ای و داری خودت را هم دیگر گم می کنی . این طوری است که فتح آن...
با گفتن از یک چیز یا داشتن نقشه ی راه یا دانستن در مورد چیزی ، آدم به فهم آن نمی رسد . اگر با گفتن چیزی بقیه می فهمیدنش ، همه ی دنیا الان افلاطون و ارسطو و بقراط بودند چون تجربه ی تمام آنها مقابل ماست . اما...
آدم ها دو دسته اند یا همه چیز دنیا را تله می دانند و هزار سال تو زندان شان جان می کنند و یا هیچ چیزی را تله نمی دانند و تو رویاهای شان برای لحظه ای وجود دارند و بعد دیگر نیستند ./ محمد رضا کاتب / برشی از...
سگ ها خوش باورترین موجودات عالم هستند چون باور می کنند آدم جماعت می تواند مثل آن ها باوفا و رفیق باشد ./ محمد رضا کاتب / برشی از رمان رام کننده /
وقتی مردی یا حتا زنی از جایی رد می شود تا مدت ها یا شاید سال ها هاله و نیرویی که از او ساطع شده آن جا باقی می ماند . و همین نیروست که باعث می شود در نبود دیگران به آن ها فکر کنیم . انگار که هنوز...
نشانه های تله ها ، نشانه های خود ما و زندگی ما هستند . بی خود نباید دنبال شان بگردیم . گاهی کسانی ، آدم های زیادی را بی آن که حتا بفهمند تله می کنند . چون باعث می شوند همه چیز یا چیزهایی در چشم آن آدم بی...
بهتر است آدم وقتی جان دارد یک بار برای همیشه جلو چیزهای ترسناک بایستد. چون وقتی که از نفس افتاده ، دیگر جنگیدن بی فایده است . / محمد رضا کاتب / بریده ای از رمان رام کننده /
آن چیزی که زن ها و مردهای بزرگ را در چشم ها بزرگ می کرد، آرزوها و قصه هایی بود که دوروبرشان زندگی می کرد . میان آتش ژاندارک را سوزانده بودند تا بلکه بتوانند آن قصه ها و آرزوهایی را که از او ساخته بودند بسوزانند . زرهش را...
ترس و فرار نشانه ی خیلی خوبی است. علامت این است که هنوز دنبال چیزی می گردی و آن قدرها هم که فکر می کنی دنبال بی چیزی نیستی . فهمیدن هر چیزی تاوانی دارد . همیشه فکر می کردم از زندگی گریزان هستم و دنبال مرگ می گردم اما...
هر چیزی می تواند هم تله باشد هم پادزهر و نجات. بستگی به جایی که ایستادی دارد. اوهام و آرزوها، ترس های آدم را پشت چیزهای مرئی و نامرئی قایم می کنند تا ما همه ا ش دنبال گم شده ای باشیم . همه ی مان ، همه ی عمر...
تله ها مثل عشق می مانند . جایی در قلب مخفی می شوند و با کرشمه ی زنی، مثل یک هیولا زنده می شوند . ما در آن زن فقط می توانیم چیزی را ببینیم که سال ها در قلب مان خواب بوده اما فکر می کنیم زیبایی آن زن...
آدمیزاد ذاتا زندانبان است. چون دوست دارد هر چه به دستش می رسد زندانی خودش کند ، خواه چیزهای گران قیمت و با ارزش باشد ، خواه یک صدای بی ارزش . این تنها راز تجارت است.
بشر عجول تر ین و در ضمن ناآگاه تر ین شیئی است که جهان تا به حال به خودش دیده . جادو ، سحر و قسمت نامرئی و شر روح و جهان، اصل تله ها هستند. اشیاء ، مکان ها و همه ی چیزهای مرئی که باعث تله شدن ما...
شماره های معکوسی که ابتدای فیلم ها می آیند ، بزرگترین معنی ای هستند که بشر تا به حال نمونه اش را توانسته بسازد . چون زندگی مان را در کوتاه تر ین زمان و به کامل تر ین صورت بیان می کنند. / محمد رضا کاتب / رمان رام...
بعضی از تله ها با بو کردن .... لمس کردن یک اثر هنری یا بدن یک انسان یا یک چیزی که برای تو پرارزش است به کار می افتد . ظاهراً آن ها ممکن است یک چیز ساده و معمولی باشند اما می توانند در دستهای تو به چیزی عظیم...
او مرده بود اما دندان کرم خورده ی جلو ش تو عکس می گفت هنوز وجود دارد و زنده است و جایی همان اطراف است. به خاطر کرم خوردگی دندانش هم بود او زنده بود هنوز . چون آن کرم خوردگی دندان چیزی از جنس زنده ها بود. یک چیزی...
شاید یکی از سخت ترین کارهای دنیا این باشد که آدم بخواهد انتخاب کند از او چه بماند و چه نماند . چون زمان معنی و ارزش چیزها را عوض می کند و تو می خواهی برای کسانی که در آینده هستند چیزی از خودت جا بگذاری . چیزی که...
تمام علومی که ربط به روان آدم دارند می خواهند یک جوری نزدیکی و دوری تو را به واقعیت نشان بدهند . در صورتی که واقعیت شبیه تر ین چیز به هیچ می ماند و خط کش خوبی برای اندازه گیری نیست ./ محمد رضا کاتب / رمان رام کننده...
سال هاست که فقط از میان برها رفتم و به جای این که زودتر به مقصد برسم همیشه دیرتر رسیدم چون عجله ا م باعث شده نتوانم مزه ی آن همه جشنی که سر راهم بوده بچشم. دیر فهمیدم تو زندگی میان برها همیشه راه را نزدیک نمی کنند ....
می گویند زیبایی باعث یک جور لذت است . در صورتی که زیبایی فقط باعث بیان بهتر است./ محمد رضا کاتب / رمان رام کننده /
میوه را نباید مجبورش کرد بیفتد چون هنوز کال است . باید آرام آرام آفتاب و باد حوادث و زمان رسیده ا ش کند . حتا حشرات و کرم ها هم میوه های رسیده ی درخت را انتخاب می کنند. این در زندگی آدم ها هم وجود دارد. بهترین میوه...