شنبه , ۲۹ دی ۱۴۰۳
یک چیز که من یاد گرفته ام اینست که من صاحب استعداد خود نیستم؛ من مدیر آن هستم....
مدیر می پرسد چگونه و چه وقت، رهبر می پرسد چه چیزی و چرا؟...
مدیر وضع موجود را می پذیرد. رهبر آن را به چالش می کشد....
اگر همه رو میخوای خوشحال کنیمدیر و رهبر نباشبستنی بفروش ....
من یک زنم ، پس روز زن بر من مبارکیک مادرم ،پس روز مادر بر من مبارکامور خانه را مدیریت میکنم پس روز مدیر بر من مبارکبر بالین عزیزان دردمندم بیدار میمانم و دردهایشان را مرحمم ،پس روز دکتر بر من مبارکبرای اسانی زندگی خانواده ام میسازم انچه که نیست و خلق می کنم انچه که مایع آرامششان هست ،پس روز مهندس بر من مبارکمی آموزم درسهای زندگی رابا تمام وجود ،با مهربانی ،با صبر و تحمل و امید ، پس روز معلم بر من مبارکمی جنگم با هر پلیدی...
روز هیاهوی دانش آموزان شاد … روز معلم های صبور و مهربان …روز ناظم های دلسوز و مدیرهای دوست داشتنی … مبارک باد...
روز هیاهوی دانش آموزان شاد … روز معلم های صبور و مهربان … روز ناظم های دلسوز و مدیرهای دوست داشتنی … روزی که باز فراش پرتلاش، میرود به جنگ هر چه غبار....