جمعه , ۲ آذر ۱۴۰۳
زمستون تن عریون باغچه چون بیابوندرختا با پاهای برهنه زیر باروننمیدونی تو که عاشق نبودیچه سخته مرگ گل برای گلدونگل و گلدون چه شبها نشستن بی بهانهواسه هم قصه گفتن عاشقانهچه تلخه چه تلخه باید تنها بمونه قلب گلدونمثل من که بی تو نشستم زیر بارون زمستون......