متن احساسات تلخ
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات احساسات تلخ
درد دارد که پر از شعر شوی واسه ی او.
ولی او از تو و شعرت همی بی خبر است.
شبی من ناگهان دیدم صدای رقص و آهنگ است
ولیکن من ندیدم که عزیزم نزد من باشد
بهاری گه که می آید به همراه فصولش است
ولی این عشق بدکردار همیشه غصه ها پاشد
🍃🌸🍃
@bzahakimi
حواست باشد ای دل! یارِ خوشرو،
گهی هم میشود، بسیار، بدخو؛
اگر روزی شود، «احساسِ تو»، کم،
سرت را، زیرِ آبی میکند، او...
🍃🌸🍃
@bzahakimi
نخواندی هرگز این دلواژهها را
سخنهای پر از: مهر و، وفا را
وَ حالا، حسّ من، آشفته گشته
نمیخواهم دگر، عشق و، صفا را
سرم را به طاق کوبیدی
ماه ورم کرد
آسمان سیاه پوشید
صدای قهقهه پیچید
ابر
گریست.
آن نگاری که: به جانم رخنه داشت
رفت و من را با غمش، تنها گذاشت
رفت و خندید او بر این جانِ نزار
ای دریغ از رحم بر، احوالِ زار
در دلم، حالِ بدی، جوشید و رفت
بهرِ گریان کردنم، کوشید و رفت
کاش با رفتن تو.
ویران نمیشد قلبم.
آبیِ کرانِ بغضِ رویا، میسوخت💔
بندر، به کنارِ نبضِ دریا، میسوخت💔
نزدیک، به روزِ دختر امّا، دختر💔
احساسِ دلش، برای بابا میسوخت💔
اینکه هستی و ندارمت،
خودش غمی جدا از غم هاست.
چه بگویم که دلم خون شد ز تنهایی
ازبیگانه بنالم،آشنا بیشتر
از آشنا نالم،خودم را غربتیست باخودم افزونتر
سوختیم از اضطراب عشقی که بهر ما تسکین نداشت
خاطرمان ملول گشت و جانمان گرفت و لب نگشودیم
در دلم بوران نشست و قاصدک بی آرزو شد
در نگاهم ابرِ سَرکِش؛ گونه هایم را وضو شد
صاحب این ملک و این مکنت تویی؟
بس خیال خام درسرت پرورده ای
لبریز ز دلتنگی است.
این حال پریشانم.
تو از بهانه یِ غربت
من از ترانه یِ محنت
اگر که جذر بگیریم؛
پیامدش شود عزلت.
دگر نیست،
و این آغاز دلتنگیِ من است.