ابر خونریزی ز دامان شب افتاد دل مرا چون نسیم از باغ غم برچید و بگشاد دل مرا باد فتنه پرچم امید را برچید و برد موج طوفان بیمحابا برده بر باد دل مرا چون حباب از شیشهٔ دریا به یک لرزش شدم سنگ تقدیر از صدف بیرون بیفتاد دل...