هرکه دم از مطرب و می می زند گریه را ، در لابه لای تار، پنهان می کند حجت اله حبیبی
بیقرارِ یه عاشقانه زیرِ بارونم میرم اما بدون همیشه با تو میمونم این صدا رو، همین نفس رو از تو دارم من حتا با این لبای بسته از تو میخونم این صدای منه، آه، این صدای منه ابر پُربارون یه عمره تو چشای منه.
یه صدای قدیمی ام که تو گلو مونده آرزوی قدیمیِ من، آرزو مونده ارزوی ترانه خوندن با لبی خندون آرزوی قدم زدن تو شهرِ بی زندون. این صدای منه، آه، این صدای منه ابر پُربارون یه عمره تو چشای منه.
نه مطرب و می کار گشایند نه ایام ،وی خواهم و وی خواهم و اغیار نباشند