با رقیبان خیالی گرم پیکارم هنوز با خیالات تو جان دارند افکارم هنوز من سزاوار سکوتت نیستم حرفی بزن شب شد و با شوق دیدار تو بیدارم هنوز ای که درمان دل وامانده ام را ازبری بعد درمان طبیبان نیز ، بیمارم هنوز خواب را ازمن گرفتی چشم هایم را...
دیوار ما از خشت اول کج نبود، اما این عشق پیر لعنتی معمار خوبی نیست
خرابم می کند با اخم و با لبخند می سازد دلم را برده معماری که فکرش را نمی کردم روز معمار مبارک
خرابم می کند با اخم و با لبخند می سازد دلم را برده معماری که فکرش را نمی کردم