شنبه , ۳ آذر ۱۴۰۳
سکوت یه سکه ی دو روئه...اون طرفی که هیچ وقت نمی بینیش بوی دلخوری میده!:)♡...
یه بغل مِهمانم کن، بخدا وقتی نیستزندگی کردن ما، آه در بندی نیستیه بغل مهمانم کن،دِلخوری، که باشیشاید آرام تواَم، شاید مَرحم باشییه بغل مهمانم کن،خواستی مُشت بِکوبشاید دَردم گیرد، شاید راضی باشییه بغل مهمانم کن نگرانی،خوب به دَرَکشاید لازم باشم، شاید جانان باشییه بغل مهمانم کن،قلبم ایستاد از درد شاید مجنون باشم، شاید لیلی باشییه بغل مهمانم کن،حَرف مُفت است، باشد!شاید حَرفت باشم، شاید شِعرم باشییه بغل مهمانم کن،به دروغم ...
ناراحتی های آدمها را جدی بگیرید!دلخوری از آنها فرد جدیدی را میسازد!وقتی کسی را ناراحت میکنید، به راحتی از کنارش نگذرید!سعی کنید انقدر آدمهای مقابلتان را بشناسید که از تک تک حرف هایشان تشخیص دهید کی و کجا آزرده خاطر شده اند و دلجویی کنید تا رفع شود. ناراحتی هایی که روی یکدیگر تلنبار می شوند از آدمها تنها افرادی سنگدل میسازند که تمامی قلبشان با دلخوری و ناراحتی هایشان از دیگران پر شده است و دیگر جایی برای عشق و احساس ندارند!دلخوری های آدمها...
با رقیبان خیالی گرم پیکارم هنوزبا خیالات تو جان دارند افکارم هنوزمن سزاوار سکوتت نیستم حرفی بزنشب شد و با شوق دیدار تو بیدارم هنوزای که درمان دل وامانده ام را ازبریبعد درمان طبیبان نیز ، بیمارم هنوزخواب را ازمن گرفتی چشم هایم را ببینمثل باران بهاری گاه می بارم هنوزچشم در راهی که رفتی مانده ام دیوانه واربا تمام دلخوری ها دوستت دارم هنوزخانه ی دل را که با نفرت تو ویران ساختیدر پی آباد آن مانده است معمارم هنوزگرچه...
آدم با بعضی ها بساط غرور و لجبازی را جمع می کند! در اوج دلخوری هم که باشدچشم از دوست داشتنش بر نمی دارد و حافظه ی کدورتش پاکه پاک می شود!...
قشنگیِ خواهرداشتن بهاینهکههرچقدرم دلخورىپیشبیادهمدیگروبادنیاعوضنمیکنیم......
روزی را به یاد دارم کهتمامِ دلخوشیِ جهانم، فشردنِ دستانت بودوقتی که اضطرابِ اولین دیدار، جانِ یک آدم را میگرفت...اکنون نیز همان است یادت می آید؟ گریه کردیم، خندیدیم، غصه خوردیم، قدم زدیم، رفتیم، آمدیم...بی شک انتها در عشق نامفهوم ترین کلمه یِ بشر است وقتی که حتی به وضوح، جسم ها تسخیر می شوند...با همه یِ وجود خوشحالم که به دنیا آمدی و من هم در زمانه ای هستم که تو برایِ زیستن برگزیده ایتولدت مبارک و به ماجرایِ جهان خوش آمدیحتی اگ...