متن مهدیس رفائی
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات مهدیس رفائی
خدا را چه دیدی
شاید یک روزی ، یک جایی
داستان من و تو بهم گره خورد
و خاطرات گذشته پیش قدم شدن تا آینده ما را بهم گره بزنند
فقط امیدوارم که
آن روز هر دو در زیباترین داستان تاریخ باشیم
تا وجدان دستی نباشد که گلویمان را به...
به لب هایم خیره شو من در آخرین روز از مرگم نام کسی را به زبان خواهم آورد که در هیچ کجای زندگیم نامی از او نبوده است و آن لحظه است که راز چند سال و اَندی از من بر سر زبان ها می افتد و آن وقت است...
بیا از خرابه ها کاخ بسازیم
از شب های طوفانی مهتابی بسازیم
بیا از غصه ها شادی بسازیم
از صدا ها آواز بسازیم
بیا پر بِکشیم بَر باغ آرزو
بیا مشهور شویم در تاریخ قصه ها
که دو تا عاشق، دو مجنون
که به وصال نرسیدند
مهدیس رفائی
دوست داشتن فایده ای ندارد
وقتی قلب دیگر اِحیا نشود
چه فایده ای دارد پیوندش با دیگری ؟!