گنجشک هستم ، بر درخت تو غزل خوانم بر سفرهٔ قلب تو من ، امروز مهمانم از هیچ شعری بی تفاوت رد نشد چشمم من تشنه هستم در پی اعجاز بارانم هر روز من پاییز می بینم در این دنیا من سالها در انتظار یک بهارانم روزی مرا با سنگ...