جمعه , ۲ آذر ۱۴۰۳
میان مهلکه ها به دنبال عشق بیابانمبه تو نمیرسدم ولی با تو فقط میمانمتو آن شعله ای که تامین نمی خواهدمن آن برقی که فقط تو را می خواهدگریه های باران را به نمک آتش میزنیدر آوار شب ها خواب عجیب میدهیاز آغوش تو زمین به ستاره می ریزداز دل آفتابگیرت فقط بربر می خیزدبه جای مرهم برهم به زخم ها میزنینغمه های بی خوابی را بر صدا میزنیرسوایی و اهانتی که در آخر ما را خوردو ساقه امیدی که شکست بارها خورد شیدایی و آتش از عشق ت...
میان مهلکه ها به دنبال عشق بیابانمبه تو نمیرسدم ولی با تو فقط میمانمتویی آن شعله که تامین نمی خواهدمنم آن برق که فقط تو را می خواهدگریه های باران را به نمک آتش میزنیبه آوار شب ها خواب عجیب میدهیدر آغوشت شب زمین به ستاره می ریزداز دل آفتابگیرت فقط بربر می خیزدجای مرهم تو برهم به زخم ها میزنینغمه های بی خوابی را بر صدا میزنیو رسوایی و اهانتی که سر ما را خوردساقه امیدی که شکست بارها خورد شیدایی و آتشی که از تو دم...