پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
فالَت عجیب آمد و خندیدییک گرگِ پیر جا شده در فنجان!پیرم ولی هنوز خطرناکمنزدیک تر به من نشو دخترجان!▪تو کوچکی… درست نمی دانمدر شعرهام بوی تنت باشد!کشفِ دوتا پرنده ی بازیگوشپشت حصارِ پیرهنت باشد!▪این شعر نیست… سایه ی صیادی ست-تیر و کمان گرفته… بترس از من!شعر من آتش است، نخوان دیگرآتش به جان گرفته! بترس از من…▪شعر است پشتِ شعر… نخوان دیگردام است پشت دام… مواظب باش!تردید کن، بترس، نیا نزدیکرویای بی دوام… مواظب باش!...